رواق یار ایرانیان را به صله رحم دعوت می کند
- شناسه خبر: 240
- تاریخ و زمان ارسال: 28 تیر 1395 ساعت 06:30
- بازدید : 7 بازدید
- نویسنده: Yousefzadeh
رواق یار ایرانیان را به صله رحم دعوت می کند
درروزهای پایانی سال، اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل صندوق بازنشستگی کشوری چهارده فیلم کوتاه ۱۲۰ ثانیه ای را با همکاری جمعی از فرهیختگان، هنرمندان و پیشکسوتان ورزش کشور با عنوان <<رواق یار>> تهیه و تولیدکرد. فیلم های کوتاه <<رواق یار>> موضوع سنت حسنه صله رحم را در چهارده قسمت دنبال می کند
کند و مخاطبان را به گرامی داشتن این سنت دیرینه و اسلامی فرا می خواند. فرهیختگان ، هنرمندان و ورزشکارانی همچون پروفسور پرویزکردوانی، فرشاد پیوس، فاطمه گودرزی، آتیلا پسیانی، رضا مقصودی، نرگس آبیار، رضا میرکریمی، رویا تیموریان، بابک محمدی، امیر اسفندیاری، ساغر عزیزی، رضا ناجی، مرتضی ضرابی و فریال بهزاد از جمله افرادی هستند که در این مجموعه مخاطبان خود را به دید و بازدید بزرگان ، سالمندان و بازنشستگان دعوت می کنند. مجموعه ی فیلم های کوتاه <<رواق یار>> به صورت پویشی (کمپین) گسترده در شبکه های اجتماعی برای گرامیداشت سنت حسنه صله رحم و دیدار با بزرگان خانواده به نمایش درآمد. در این شماره صحبتهای صمیمانه ی چند هنرمند تئاتر ، سینما و تلویزیون را از این فیلم ها استخراج کردیم که با هم می خوانیم
آتیال پسیانی هنرمند و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون
پیشوند (با)بهتر از پیشوند (بی) است. (با) هم باشیم، (بی)هم نباشیم. هر کدام از ما، در یک زمانی نیاز داریم که مورد توجه قرار بگیریم و در زمانی نیاز داریم که مورد توجه قرار بدهیم. این یک نیاز دو طرفه است. به این نیاز بی اعتنایی نکنیم. در این روزها، در این سال ها، وضعیت اقتصادی ایجاب می کند که ما مرتب کار کنیم، کار کنیم برای اینکه بتوانیم زندگی مان را در سطح استاندارد نگه داریم. خیلی وقت ها می شود که ما برای خیلی چیزها وقت نداریم. از بس کار می کنیم، برای یک چیزهایی وقت نداریم. این جور مواقع است که مرتب در حال عذرخواهی هستیم. اینکه وقت نشد، وقت نکردم، کار داشتم، دیر خوابیدم، مجبور شدم صبح فلان جا بروم و همه این داستان ها. قبلا هم گفتم که از نصحیت کردن و نصیحت شدن اصلا خوشم نمی آید، در واقع می توانم بگویم بیزارم؛ اما یک چیزی یادمان باشد. همه با هم یادمان باشد، نه اینکه من به شما بگویم. شما هم به من بگویید و یادآوری کنید، که کنار هم بودن و دیدن، هم، جزء کارهاست. این هم یک جور کار است. این را هم جزء برنامه کاری خودمان بگذاریم. من کارم امروز اینست که بروم خانه سینما و در جلسه هیأت مدیره شرکت کنم، بعدازظهر تمرین تئاتر دارم، ظهر کار دیگری دارم که باید با فلان دوست ناهار بخورم، غروب کار دیگری دارم که با پسرم و دخترم درباره مطلبی بنشینیم و گپی بزنیم. این ها همه کار هستند. جزء کارهایمان هستند. کار ما از زندگی مان جدا نیست. زندگی هم از کارمان جدا نیست. امیدوارم سال خیلی خوبی را در پیش داشته باشید.:
رویا تیموریان، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون
هوای تنهایی آنهایی که تنها هستند را حتما داشته باشیم. مهربانی را باید اول از خودمان، اطرافیان مان، خانواده و بعد آن را بیاوریم در جامعه. نمی توانی فقط خودت را دوست داشته باشی، بدون اینکه به دیگران توجه داشته باشی. تمرین کنیم! تمرین کنیم این مهربانی و دوست داشتن و با هم بودن را. طبیعی است که این با خانواده اول صورت می گیرد. من خاطرات خیلی خوبی دارم از دوران تعطیلات، چه در تابستان و چه در تعطیلات عید. که معمولا خانواده، با هم سفر می رفتیم، دور هم بودیم، با اینکه ممکن بود در هفته و در طول سال، همدیگر را ببینیم، ولی تعطیلات عید برای ما یک شکوه دیگری داشت. از دید و بازدیدها، از عیدی ها و غیره و اینکه اینجوری تربیت شدیم و به ما یاد دادند که به خصوص در موقعی که سال نو می شود، دیدن بزرگ تر ها، بزرگ ترهایی که برای ما ارزشمندند، وجودشان برکت است و امکان فیزیکی کمی دارند، توانایی کمی دارند یا تنها هستند، احتیاج به این دارند که ما ببینم شان. به دیدنشان برویم، با آن ها چای بخوریم و یک گپی بزنیم. ربطی به سن و سال ندارد. طرف مقابل من که توانایی بیرون آمدن ندارد یا تنهاست، توانسته تا خاطراتش را مرور کند و آن نیم ساعت را زندگی کند. چون ممکن است در طول سال این اتفاق کمتر برایش بیفتد. فکر کنم این حس خوبی به خود ما هم می دهد. تمرین کنیم. بد نیست. من که تجربه خوبی از این کار داشتم. آرزو می کنم که سال ۹۵ سال بدون جنگ و خونریزی و با صلح باشد، در همه جای دنیا.
فاطمه گودرزی ، بازیگر سینما و تلویزیون
امیدوارم آن قدر دیر نکنیم که وقتی آن ها را از دست دادیم، پشیمان شویم که چرا زودتر به آن ها سر نزدیم، یا چرا همه اش به فکر خودمان بودیم. پدری که پشت پنجره قدم می زند یا مادری که در حیاط، اگر حیاطی هنوز باشد، به گل ها آب می دهد تا خیرمقدمی به بچه هایش بگوید. غذا را آماده می کند، احساس خوشی بهشان دست می دهد. شاید حرف قشنگی نباشد؛ اما بوی پیری که آن ها دارند، از خود دور می کنند و به استقبال عطر قشنگ تر بچه ها می روند. البته، فراموش نکنیم که هنوز انسانهای زنده ای دور و اطرافمان هستند که بالاترین و والاترینشان پدر و مادر هستند. پدر و مادر را از دست دادم، ولی تا جایی که توانستم. ولی شغلم، شغلی بود که تا ساعات زیادی نمی توانستم پیش شان باشم. شاید ماهی یک بار سر می زدم. وقتی هم که آن ها را از دست دادم سر کار بودم. کار خوب است، ولی در کنار کار، پدر و مادر خیلی عزیز هستند. هوای تنهایی آدمهای تنها را داشته باشیم. سال یک هزار و سیصد و نود و پنج را به همه شما عزیزان، پدر و مادرهای نازنین و خانواده ها تبریک می گویم