۲۰ مهرماه روز بزرگداشت حافظ شیرازی
- شناسه خبر: 4589
- تاریخ و زمان ارسال: 20 مهر 1398 ساعت 02:36
- بازدید : 47 بازدید
- نویسنده: Yousefzadeh
۲۰ مهرماه، روز بزرگداشت یگانه شاعر شیرازی، روزی که افراد بسیاری را از سراسر دنیا در آرامگاه خود گرد هم می آورد.
خواجه شمس الدین محمدبن بهاء الدین حافظ شیرازی محبوب ترین و برجسته ترین شاعر ایرانی ملقب به لسان الغیب، خواجه ی عرفان،خواجه ی شیراز، ترجمان الحقیقه، کاشف الحقایق و ترجمان الاسرار در شیراز چشم به جهان گشود. تذکره نویسان با اشاره به بیتی که خود شاعر سروده است باتفاق لقب اصلی او را شمس الدین می دانند.
بسوی جنت اعلی روان شد فرید عهد شمس الدین محمد
تاریخ تولد
درباره تاریخ تولد شاعر شیراز اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. بعضی وی را مولد سال ۷۴۵ یا ۷۴۶ هجری قمری و بعضی دیگر تولد او را سال ۷۲۶ هجری قمری دانسته اند. گروهی دیگر نیز با اشاره به ابیات سروده شده توسط خواجه شیرازی و محاسبه سن او تاریخ تولدش را حدود ۷۱۰ بدست آورده اند.
خانواده
اطلاع دقیقی از خانواده این شاعر برجسته در اختیار ما نیست. گفته می شود جد او شیخ غیاث الدین و پدر او بهاء الدین بوده است. پس از وفات پدر سه فرزند پسر او که کوچکترین آن ها محمد حافظ شیرازی بوده است از یکدیگر جدا شده و هریک به سمت مسیر زندگی خود رفته اند. گفته می شود که یکی از برادران او خواجه خلیل الدین عادل نام داشته است.
برادر خواجه عادل طاب مثواه پس از پنجاه و نه سال از حیاتش
خلیل عادلش پیوسته برخوان وز آنجا فهم کن سال وفاتش
ازدواج
در دوران جوانی تصمیم به ازدواج گرفت و وارد راه عاشقی شد. برای رسیدن به معشوق خود رنج بسیار کشید و غم فراق تحمل کرد تا در نهایت توانست به وصال شیرینی زندگی اش برسد. عده ای نام معشوق او را شاخه نبات و عده ای دیگر با توجه به اشعار و تاکید شاعر بر کلمه نسرین در بعضی از ابیات، نام همسر او را نسرین نوشته اند. همسر حافظ چنان جایگاهی در دل او داشت که همچنان برای تفعل زدن به فال حافظ باید بخوانیم:
ای حافظ شیرازی، تو محرم هر رازی، تورا به خدا و شاخه نباتت قسم می دهم که هرچه صلاح و مصلحت می بینی برایم آشکار و آرزوی مرا برآورده سازی.
نامگذاری حافظ
در آن دوران افرادی را که قرآن را از بر می خواندند حافظ می نامیدند. خواجه شیراز نیز از عاشقان قرآن بود و با کتاب مقدس آشنایی کاملی داشت همین امر موجب شد او نیز لقب حافظ گرفته و در بین جهانیان به این نام شناخته شود.
تاثیر پذیری شاعر برجسته از قرآن در ابیاتی که سروده است کاملا مشخص است.
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد دیو بگذرید از آن قوم که قرآن خواند
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن زبر خوانی چارده روایت
شغل حافظ
او نیز مانند بسیاری از شعرا تنها با سروده های خود توان امرار معاشر نداشت بنابراین شغل دیگری را برای خود برگزید تا به واسطه آن بتواند روزمره خود را بگذراند. طبق اطلاعات بدست آمده وی علاوه بر شاعری به مشاغل دیوانی نیز روی آورده تا بتواند به این واسطه زندگی خود را بگذراند.
دیوان حافظ
دیوان حافظ متشکل از ۵۰۰ غزل، ۴۲ رباعی، چند قصیده ، ۲ مثنوی و چند قطعه است. دیوان حافظ تا کنون در کشورهای مختلف دنیا به چندین زبان ترجمه شده و مورد استقبال مخاطبین قرار گرفته است. در بررسی دیوان حافظ می توان غرلیات را بهترین بخش آن دانست.وصف عاشق و معشوق حافظ را به بی مانندترین غزل سرای ایرانی تبدیل کرده است.
تاریخ وفات
گرچه باز هم در مورد وفات حافظ اختلاف نظرهایی وجود دارد اما بیشتر علما و افراد دیگر وفات وی را در سال ۷۹۲ هجری قمری یادداشت کرده اند. وی همانطور که در شیراز چشم به جهان گشود در همان جا نیز دار فانی را وداع گفت.
ماجرای مرگ حافظ
روایت های مختلف حاکی از این است که در زمان دفن این شاعر برجسته گروهی از افراد متعصب اعلام کردند که چون این شاعر بنام در اشعار خود به دفعات مکرر به می گساری و شراب خواری اشاره کرده است پس نباید طبق آیین و سنن مسلمانان دفن شود؛ اما همزمان گروهی دیگر با این نظر مخالفت کرده و او را مسلمانان دانستند. پس برای رفع اختلاف تصمیم گرفتند به سراغ دیوان حافظ رفته و برای حل مشکل نیت کنند. پس از گشودن دیوان این چنین آمد:
قلم دریغ مدار از جنازه حافظ که گرچه غرق گناه است می رود به بهشت
این بیت مهر خاموشی را بر دهان همه مخالفین زد.
مزار حافظ
حافظیه نام مزار حافظ در شیراز است که تمامی مردم از سراسر جهان برای زیارت به آن جا رفته و گاها آداب و رسوم خاصی را در آن جا اجرا می کنند. خواندن سوره حمد و سوره ، داشتن وضو و رعایت احکام طهارت و… از جمله مواردی است که بسیاری از مردم برای عرض ادب و احترام به شاعر برجسته در زیارتگاه او به جا می آورند.
خاطرات طرفداران حافظ
شب یلدا بود و طبق آداب و رسوم ایرانیان، بزرگ خانواده برای تک به تک اعضا فالی از دیوان حافظ گشوده و تفسیر می کرد. یکی از مهمانان که در کنار من نشسته بود شروع به تعریف خاطره خود از شاعر شیرازی کرد. او گفت جوان که بودم در دانشگاه شیراز پذیرفته شده و عازم آن جا شدم. همیشه مادرم به من می گفت تا آن جا که می روی به نزد حافظ برو و نیت کرده و فالی برای خودت باز کن اما من چون همیشه با او مخالف بودم از انجام این کار امتناع کرده و این اعتقادات را جز خرافه چیزی نمی دانستم. یک بار که همراه با دوستانم به قصد تفریح به زیارتگاه حافظ رفتیم با خودم گفتم می توان یک بار اعتماد کرده و فالی برای خودم باز کنم بلاخره امتحان است چه ضرری می تواند داشته باشد؟ پس اولین نیت را که به دهنم رسید در دل خود تکرار کرده و به حافظ گفتم. نیتم بسیار ساده و شاید خنده دار بود زیرا از حافظ خواسته بودم که اگر حقیقی است به من بگوید که من الان در کدام شهر هستم؟ پس دیوان حافظ را در دست گرفته و در آرامگاه او گشودم. این چنین آمد:
خوشا شیراز و وضع بیمثالش
خداوندا نگه دار از زوالش
ز رکن آباد ما صد لوحش الله
که عمر خضر میبخشد زلالش
میان جعفرآباد و مصلا
عبیرآمیز میآید شمالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش
که نام قند مصری برد آنجا
که شیرینان ندادند انفعالش
صبا زان لولی شنگول سرمست
چه داری آگهی چون است حالش
گر آن شیرین پسر خونم بریزد
دلا چون شیر مادر کن حلالش
مکن از خواب بیدارم خدا را
که دارم خلوتی خوش با خیالش
چرا حافظ چو میترسیدی از هجر
نکردی شکر ایام وصالش
گردآورنده: مونا یاغچی